بسم الله الرحمن الرحیم

طرف از سران باشه ، بعد دهن کجی بکنه به یکی دیگه از سران ! خوف میشه !

حالا بگذریم ...

چرا پام درد میکنه ؟

آخرش رفتم دکتر ! ... از اعصابه ! ی عالمه دوا اعصاب نوشته ! منم که می خورم همشون رو ! می خورم !

کلام اخر :

"من دیپلمات نیستم، من انقلابى‌ام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. دیپلمات یک کلمه‌اى را میگوید، معناى دیگرى را اراده میکند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را میزنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم. مذاکره آن وقتى معنا پیدا میکند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتى طرف، حُسن نیت نشان نمیدهد، خودتان میگویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست. شما میخواهید اسلحه را مقابل ملت ایران بگیرید، بگویید: یا مذاکره کن یا شلیک میکنم. براى اینکه ملت ایران را بترسانید، بدانید ملت ایران در مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد..."

حوصله ندارم حرف قبلی رو تموم کنم ،

ولی این میتونه حسن ختام باشه !

شب پنجشنبس ، غافلگیری اموات صلوات !

اللهم احفظ امامنا الخامنه ای

پ . ن . : عشخ هم بد دردیه ، عاشخ میخوات ! بدجور دوسش دارم ، اونم منو ، ولی فکرش ی جای دیگس !

پ . ن . تر : منچستر میبره !