بسم الله الرحمن الرحیم

نمی دونم چرا به آمریکا گیر دادم

شاید چون شده بحث روز

شاید همه بهش گیر دادن 

شاید اعصابم از یکی خورده دارم تو سر آمریکا خورد می کنم ( وی دده )

دیدم هر چی ما بگیم به پای گفته های مراد و مرشد و این حرفا ی ما نمیرسه

حضرت امام خامنه ای

منبع khamenei.ir

کلیپ صوتیش هم هس از اینجا

امریکا مى‌گوید: «بیایید مذاکره کنیم.» نمى‌گوید: «بیایید رابطه برقرار کنیم.» مذاکره یعنى چه؟ یعنى آن پیوندى را که جمهورى اسلامى قطع کرد و برید و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه‌ى ملتهاى دنیا به این نظام جلب شود، این را دو مرتبه برقرار کند. یعنى در درجه‌ى اوّل، یک ضربه‌ى نمایان به جمهورى اسلامى بزنند؛ و از آن‌جا که تبلیغات هم در دست آنهاست، در دنیا منعکس کنند که «جمهورى اسلامى، از حرفهایش برگشت!» به چه دلیل؟ به این دلیل که نشسته است و با امریکا مذاکره مى‌کند.

مسئله‌ى ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دو تا موضوع جهانى یا بین‌المللى یا منطقه‌اى با هم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره حل کنیم. مسئله مثل مسئله‌ى مرگ و زندگى است؛ مسئله‌ى هست و نیست است.

در جنگ احزاب، از همه طرف حمله کردند. در جنگ بدر یک گروه بودند، در جنگ احد یک گروه بودند، در جنگهاى دیگر قبائلِ کوچک بودند؛ اما در جنگ احزاب، همه‌ى قبائل مشرک مکه و غیر مکه و ثقیف و غیره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نیروى رزمنده فراهم کردند؛ یهودى‌هایی هم که همسایه‌ى پیغمبر بودند و امان‌یافته‌ى پیغمبر بودند، خیانت کردند؛ اینها هم با آنها همکارى کردند. اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه کنیم، یعنى آمریکا با آنها مخالفت کرد، انگلیس مخالفت کرد، رژیم صهیونیستى مخالفت کرد، فلان رژیم مرتجعِ نفتخوار مخالفت کرد. پولهاشان را خرج کردند، نیروهاشان را جمع کردند، یک جنگ احزاب درست کردند؛ جنگ احزابى که دلها را خیلى ترساند. اوائل همین سوره میفرماید: «و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا»؛ مردم را میترساندند. الان هم همین جور است. الان هم یک عده‌اى مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابله‌ى با آمریکا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مى‌آورند! آن جنگ نظامى‌شان، این تحریمشان، این فعالیتهاى تبلیغى و سیاسى‌شان. در آخر این سوره باز میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدینة لنغرینّک بهم». مرجفون همینهایند. در یک چنین شرائطى، شرح حال مؤمن این است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمیکنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند که اگر پابند به توحید باشید، پابند به ایمان به خدا و رسول باشید، دشمن دارید؛ دشمنها سراغتان مى‌آیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما»؛ ایمانشان بیشتر شد.
...
 یک جا هم فرموده: «و لن ترضى عنک الیهود و لا النّصارى حتّى تتّبع ملّتهم»؛ تا وقتى کمند آنها را به گردن نیندازید، دنباله‌رو آنها نشوید، همین آش است و همین کاسه. خودت را قوى کن که کمندش در گردن تو تأثیر نگذارد؛ یک تکان بدهى، کمندش پاره شود. خودت را قوى کن. ( تو پارانتز : دلیل از این منطقی تر )