بسم الله
از چه بگویم
که هر چه از غیر او بگویم خطاست
از که بگویم
که از هر که به غیر او بگویم خطاست
اللهم عجل لولیک الفرج...
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛
سلام بر ولى خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاریها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید
کربلا در حسرتت خواهم مرد ...
اربعین
رهبر من
طلایه دار لاله هایی
امید قلب عاشقایی
خمینی زمان مایی
آرزومه
همیشه یاور تو باشم
میون لشگر تو باشم
چشم آسمونی تو اهل روضه ی حسینه
توی دست زخمی تو پرچم پیر خمینه
بسم الله الرحمن الرحیم
جز هوای کوی تو به قلب و دلم نکنم هوسی / کافرم اگر به غیر یاد تو من بکشم نفسی
هر زمان اسیر و مست جرعه ی باده ی ناب تو ام / شاه عالمم که من غلام غلام غلام تو ام
بنده ی گدا کجا که مست سبوی رضا بشود / عبد بی حیا کجا که زائر کرب و بلا بشود
بسم الله الرحمن الرحیم
به شکوه علم تو دل سپردم
به صفای حرم تو دل سپردم
موج عشق تو کشاندم به هر سو
که به دریای غم تو دل سپردم
خوشا دلی که نذر این ماتم شد
که دم به دم به خون دل همدم شد
محرمی در این حرم محرم شد
حسین حسین مولا ابا عبدالله
سرگذشت ما بود از سر گذشتن
سرنوشت ما به روی نیزه رفتن
زندگانی سر به سر یک یا حسین (ع) است
ای فدای نام تو این جان و این تن
کجا رویم اگر برانی ما را
کجا بریم دگر دل شیدا را
خودت ببین حسرت دل ها را
حسین حسین مولا ابا عبدالله
بسم الله الرحمن الرحیم
امسال می خواهیم سال را در کنار مزار شهدای گمنام تحویل کنیم
مزار شهدای گمنام اردبیل
بسم الله الرحمن الرحیم
علی العباس واویلا حسین تنهاست واویلا
برا اون که مرد مرداس
حرمش همیشه دریاس
علمش همیشه بالاس
یا مولا یا مولا یا عباس
تو خونه ی کرمتم ابالفضل ابالفضل
دیوونه ی حرمتم ابالفضل ابالفضل
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد شروع شد : علی العباس واویلا حسین تنهاس واویلا
دلم گرفته شدید . از هذه دنیا دنیه خسته شدم
دلم ب یکی گیره
درسخون شدم
ب خاطرش ! ( چ غلطا )
اون لحظه : اباالفضل العبّاس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنه امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد.
فَذَکَرَ عَطَشَ الحسین وَ رمی الماء