بسم الله الرحمن الرحیم
العباس
کنار تو بین این تیر و نیزه ها
نشستم و گم کردم راه خیمه ها
بیا دم آخر با من نفس بکش
نفس بریدم با تو بین گریه ها
به روی دستم دست و پا نزن وای وای وای
تن تو مونده روی دست من وای وای وای
غریب و تنها
تنها بین قتلگاه تو
مثل مادرم گریه میکنم
کنار دریا
دریای خونین چشم تو
جای خواهرم گریه میکنم
برای فردا
فردای بی تو به گریه ی اهل این حرم گریه میکنم
شکسته سر تو دل شکسته من وای وای وای
تن تو مونده روی دست من وای وای وای
تو تا ابد ماه تابنده ی منی
تو آخرین یار و رزمنده ی منی
داغ علقمه می کشد مرا قبل از قتلگاه تو