۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علقمه» ثبت شده است

من غلام قمرم

فقط تویی که پرچمت قد پرچم شاه کربلا بالاست

ما کی باشیم وقتی به تو ارباب میگه

بنفسی انت یا عباس

***

اون که چشیده طعم این عشقُ

غیر تو هیچ کسُ نمیشناسه

حک میشه روی سنگ قبرم، این

سینه زنِ رایة العباس

***

چه نعمتی بالاتر از این که

گدای خونه علمدارم

***

من غلام قمرم

غیر قمر

هیچ مگو


۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی حیدری

علقمه

بسم الله الرحمن الرحیم


العباس

کنار تو بین این تیر و نیزه ها

نشستم و گم کردم راه خیمه ها

بیا دم آخر با من نفس بکش

نفس بریدم با تو بین گریه ها

به روی دستم دست و پا نزن وای وای وای

تن تو مونده روی دست من وای وای وای

غریب و تنها

 تنها بین قتلگاه تو

 مثل مادرم گریه میکنم

کنار دریا 

دریای خونین چشم تو 

جای خواهرم گریه میکنم

برای فردا 

فردای بی تو به گریه ی اهل این حرم گریه میکنم

شکسته سر تو دل شکسته من وای وای وای 

تن تو مونده روی دست من وای وای وای

تو تا ابد ماه تابنده ی منی 

تو آخرین یار و رزمنده ی منی


داغ علقمه می کشد مرا قبل از قتلگاه تو

۱۴ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی حیدری